حافظ
گنجور
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد
هر کاو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیالانگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جامِ می و خونِ دل هر یک به کسی دادند
در دایرهٔ قسمت اوضاع چنین باشد
در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود
کاین شاهدِ بازاری وان پردهنشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بِشُد از خاطر
کـاین سابقهٔ پیشین تا روزِ پَسین باشد
سلسله غزلیات حافظ - عماد
1 کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
2 از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم درزیر نگین باشد
3 غمناک نباید بود ازطعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
4 هرکو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام ارخود صورتگر چین باشد
5 جام می وخون دل هریک به کسی دادند در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
6 درکار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
7 آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
بستر تاریخی
ستیزه حافظ است با کسی که ( نقشش به حرام باشد ار خود صورتگر چین باشد ) و این کس بی تردید عماد فقیه کرمانی پرچمدار دشمنان اوست.
در حضور خواجه، در حضور خواننده
بیت 1 : کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
کلمات: کی: مگر ممکن است- تر: تازه- انگیزد: بسراید- خاطر: روح- حزین: مکدر- نکته: گوشه- معنی: موضوع
برگردان: مگر ممکن است روح حافظ مُکدر باشد و شعر روح انگیز هم بسراید از کل مطلب اندکی گفتم و بیشتر نمی گویم
بیت 2 : از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم درزیر نگین باشد
کلمات: لعل: لب سرخ- تو: شجاع- گر: اگر- یابم: بدست آورم- انگشتری زنهار: امان نامه- ملک سلیمان: شیراز- نگین: قلم
برگردان: شجاع اگر لب تر کنی و به من امان نامه بدهی نه تنها برای ملک سلیمان شعر روح انگیز خواهم سرود بلکه به وسعت صد برابر شیراز هم شعر تر خواهم سرود
بیت 3 : غمناک نباید بود ازطعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
کلمات: غمناک:حزین- طعن: سرزنش- حسود: کسی که ازدانائی وتوانائی دیکران رنج میبرد- شاید: اگر- چو: خوب- وابینی: بنگری- خیر: صلاح- تو: حافظ
برگردان: حافظ از سرزنش عماد نباید ناراحت باشی بلکه اگر خوب فکر کنی شاید صلاح تو در اینست
بیت 4 : هرکو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام ارخود صورتگر چین باشد
کلمات: کو: که او- زین: از این- کلک: قلم- خیال انگیز: رویائی- نقشش: زندکیش- حرام: کثیف- صورتگر چین: نقاش بسیار هنرمند
برگردان: حافظ هرچند تو غمگینی و عماد به تو طعنه می زند اما چنان اشعار زیبائی به روی کاغذ ترسیم می کنی هر که به تو ایراد بگیرد باید به زیر خاک برود حتی اگر بزرگترین نقاش چین باشد
بیت 5 : جام می وخون دل هریک به کسی دادند در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
کلمات: جام مِی: لذایذ زندگی- خون دل: غم های روزگار- هریک: هرکدام- دایره قسمت: سهمیه بندی- اوضاع: برنامه
برگردان: حافظ هرچند تورا که شعر بی نظیر می سرائی تحقیر و طرد کرده اند اما کسی مقصر نیست روزگار چنین است:باباطاهر: یکی را می دهی صد ناز و نعمت یکی را قرص جو آغشته در خون
بیت 6 : درکار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
کلمات: درکار: پیرامون- گلاب: عرق گل گلاب- گل: گل گلاب- حکم ازلی: دستور خداوند- کاین: که این= گل سرخ- وان: و آن= گلاب- پرده نشین: درون بطری
برگردان: حافظ بدان در ازل و در دایره قسمت برای هرچیز و هرکس سهمیه ای مقدر شده مثلاً گل سرخ را همه نگاه می کنند روی میز در گلدان می گذارند و لذت می برند اما عرق همان گل سرخ را داخل بطری می ریزند و در درون قفسه می گزارند پس تو هم ناراحت نشو که تو را طرد می کنند و عماد در کاخ شجاع می نشیند و اعلی حضرت در برابرش به سجود می رود
بیت 7 : آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
کلمات: آن نیست: آنطور نیست- رندی: یکرنگی- بشد: برفت- خاطر: یاد- کاین: که این- سابقه: گذشته- پیشین: بسیار دور- روز پسین: آخر عمر
برگردان: شجاع و شیاطین اطرافت بدانند که من همان رند سابقم و رندی را فراموش نکرده ام زیرا رند به دنیا آمده ام و رند هم خواهم مرد
در حضور اندیشه
سلطان محمود 14/12/765 ق 29/6/743 ش 19/9/1364 م شیراز را تسخیر تا 24/12/767 ق 7/6/745 ش 29/8/1366 م به مدت دوسال به کمک نیروهای جلایری ستمگرانه بر شیراز حکومت نمود. شجاع به کرمان رفت طبعاً برخی از یاران هم به او ملحق شدند. حافظ در شیراز ماند او از محمود دل خوش نبود به سوی او نرفت و مدحی برای او نگفت ، برعکس با رابطی مطمئن برای شجاع غزل می سرود و می فرستاد. دورا دور محبت شجاع را به خود جلب نمود که این امر موجب رشک و حسد شعرای درباری به ویژه عماد فقیه کرمانی مداح شجاع و پدر او شد. سرانجام 24/12/767 ق 7/6/745 ش 29/8/1366 م شجاع به شیراز آمدومستقر شد بدین مناسبت هم غزلیاتی سرود وطبق غزل 145 شجاع با حافظ دیدار نمود.
حافظ می گوید حجله بیارای که داماد آمد در واقع 6 ماه اول سال 768 ق 745ش 1366 م ماه های عسل حافظ و شجاع بود. این شیرین کامی برای عماد کرمانی و یارانش حکم مرگ و رانده شدن به پستوی عالم هنر و غز
♻️♻️♻️🍁💠💠💠🍁♻️♻️♻️🍁♻️
نقدونظر :
دربیت ۶شعربه نظرمی آیدکه مرادازپرده نشین، " گل" باشدکه محصوردرکاسبرگهاودرباغ وباغچه است
وشاهدبازاری هم ، " گلاب" است چون دردیدهمه است ودربازارودرطول سال قابل مشاهده می باشد .
یک نکته ظریف هم ازاستاددینانی شنیدم که گل رابه دختر وگلاب رابه پسرتشبیه کردند که میتواندازبطون شعرحافظ باشد.