گوساله سامری :
طه
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ
ﭘﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺎﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ [ ﺍﻭ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ] ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻳﻦ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ [ ﻣﻮﺳﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ] ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩ [ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻠﺐ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺭﻓﺖ . ](٨٨)
طه
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ
[ ﻣﻮﺳﻲ ]ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﺳﺎﻣﺮﻱ ! ﺳﺒﺐ ﻛﺎﺭ [ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ ] ﺗﻮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ؟(٩٥)
طه
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭﻱ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪم ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺸﺪﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ [ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻫﻮﺍﭘﺮﺳﺘﻲ ]ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ [ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺳﺎﺯﻱ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻢ ] ; ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻦ [ ﺁﻥ ﻛﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ] ﺩﺭ ﻧﻈﺮم ﺁﺭﺍﺳﺖ .(٩٦)
موضوع سامری درقرآن وبحث پیچیده آن بیشتربه این سه آیه برمی گردد
درآیه ۸۸ آمده است که سامری اززینتهای مردم که جمع کرده بودودرغیاب موسای کلیم جسدگوساله ای را درست کردکه دارای نوعی صدابود وآن رابعنوان خدای موسی به قوم بنی اسرائیل معرفی کرد
والقاء نمودکه، این خدای موسی است که آنرافراموش کرده است .
درآیه ۹۵
حضرت موسی ازسامری می پرسد موضوع مهم توچه بودکه دست به چنین کاری زدی ؟
درآیه ۹۶
سامری می گوید : من چیزی رامی دیدم که مردم نمی دیدند وادامه می دهدکه مشتی ازاثررسول رابرداشتم وانداختم آنرا واین اتفاق افتاد
واقرارمی کندبه اینکه چیزی که وی رابدین کارتشویق نمودتسویل نفس بود .
اماتفسیرهای مهم :
بطورکلی دوتفسیر مهم ازاین بحث شده است :
اول : گفته شده سامری انسان عابدی بوده وبه درجاتی ازمعنویت رسیده بودکه حضرت جبرئیل راباچشم مشاهده می کردوهنگام عبورحضرت جبرائیل، سامری مشتی ازخاک زیرپای وی یااسبش رابرداشت ودرگوساله ساخته دست خودانداخت
وگوساله جان گرفت وهمین باعث فریب وانحراف مردم شد .
دوم
اماتفسیردیگری می گوید که گوساله جان نداشت وصرفابواسطه وزش بادصدایی ازآن خارج می شده است وسامری گفته است که من چیزی رامی دانستم که مردم عوام نمی دانستندوبخشی از معارف موسای کلیم راگرفتم وبعدآنرادورانداختم وباالقائاتی مردم راباساختن گوساله فریفتم ومنحرف کردم .
اماگره های بحث :
۱- عجلا جسدا
۲- معنای کلمه " اثر"
۳- منظوراز" الرسول "
آنچه که باعث برداشتهای متفاوت ازاین قصه می شود این است که گفته شده که جسدبمعنای جسم بی جان است وبدین ترتیب صاحبان این نظرمعتقدندکه گوساله جان نداشته است
مورددیگراینکه گروه اول کلمه " اثر " راجای پامعنی میکنند درحالیکه گروه دوم آثاروآموزه های موسای کلیم می دانند
ودیگراینکه گروه اول کلمه " الرسول" رابه جبرائیل نسبت میدهندولی گروه دوم مصداق آن راموسای کلیم میدانند
وهرکدام هم برای خوددلائلی مطرح می کنند .
لذاابهام برای تفسیراین موضوع همچنان باقی است .
نظرشخصی : بااینکه من همه علومی راکه لازمه ورودبه بحث تفسیراست رادارانیستم امابراساس برداشت عقلانی ، نظریه وتفسیر اول راارجح می دانم وبه نظرم تنهاچیزی که مانع می شودباقاطعیت آن نظرپذیرفته شود همان لفظ جسداست که دارابودن حیات رابرای گوساله تایید نمی کند .
نکته : تفسیراول می توانددلیل محکمی باشد به اینکه جسم مادی درتلازم ومجاورت باموجودقدسی قداست پیدامی نماید
وبدین ترتیب تقدیس واحترام به آن مجازمی شود
و باپذیرفتن این تفسیر ، بوسیدن واحترام قبورمعصومین ومقدسین موجه می شود ؛ همان چیزی که وهابی هاآنراانکارمیکنندوشرک میدانند